خاطره و شوخی از رزمندگان اسلام 2
پسركصدای بزرا از خود بز هم بهتر درمیآورد. هر وقت دلتنگ بزهایش میشد ، شروع می کرد به مع مع كردن . یك شب ، هفت نفر عراقی كه آمده بودند شناسایی ، با شنیدن صدا طمع كرده بودند که كباب بخورند . پسر جوان رزمنده هم همه هفت نفر عراقی را اسیر کرده بود و آورده بود عقب . توی راه هم كلی برایشان صدای بز درآورده بود . ومیگفت:چوپانی همین چیزهایش خوب است.

عکس تزئینی است.
منبع :http://soleaman.blogfa.com/92074.aspx?p=2
نظرات شما عزیزان: